Friday, November 20, 2009

و آنگاه دو سال بگذشت

صبح با چهره نشسته (شسته نشده!) ه

Wednesday, November 18, 2009

ضریب هوشی

خیلی وقتها به شغل افراد و کاری که برای پیشرفت خودشان و جامعه شان می کنن، فکر می کنم. آیا همه مردم فکر می کنن که نوع کاری که در طول ساعت کاریشون انجام می دهند چه تاثیری در حرکت رو به رشد خود و دیگر مردم جامعه شون داره؟ و در واقع براشون مهمه که فعالیتی که انجام می دهند باعث بشه 10 سال آینده شون بهتر از الان باشه؟ قطعاً میزان تاثیر گذاری افراد مختلف جامعه نسبت به یکدیگر متفاوت است و این قبول که توانایی افراد در عملی کردن آرزوهای مردم با هم یکسان نیست ، اما اینکه عده ای منتظر باشن تا فقط از موقعیت های که دیگر افراد بوجود آورده اند استفاده کنن و از اینکه فرصت مناسبتری برای ابراز وجود پیدا نکرده اند گله مندند، حدیث دیگریست. این افراد در موقعیتهای کاری که توسط دیگران برایشان بوجود آمده کار می کنن و اکثراً از وضعیتشان ناراضی هستند و مدام در حال غر زدن هستند که توانایی هایشان کشف نشده باقی مانده و یا در حقشان اجحاف می شود.
من تمام این افراد رو افراد فعال جامعه می نامم.
جالب برای من افرادی هستند که جزء درصد فعال جامعه به حساب نمی آیند و من انها رو گروه غیر فعال یا غیر موثر می نامم. این افراد که در جامعه ما کم هم نیستند، در واقع خود موقعیت شغلی را به وجود نمی آورند و درموقعیت بوجود آمده دیگران فعالیت مثبتی نمی کنن، اینها تنها حرکت رو به رشد دیگران را متوقف می کنن. این گروه ضریب هوشی کمی داشته و تنها فرمانبر افرادی هستند که در ذهنشان آنها را مرشد می شناسند.
حالا یک راست می روم سر اصل ماجرا
واقعیتش اینه که انگیزه افرادی که بعد از انتخابات مردم معترض را به چوب و شیلنگ و ... کتک می زدند برایم قابل درک نیست، از این مهمتر میزان اهمیت این افراد در پروسه مالی و صنعتی و ... کشور هستش؟؟!!؟
یعنی میخوام بدونم با فرض محال اینکه تعداد دو طرف درگیری برابر بوده باشد، موقعیت مالی و علمی دو طرف به چه شکلی بوده و حتی اگر این آقایون مزدور دولتی(چون ظاهراً برای این کاری که انجام داده اند دستخوش هم دریافت نموده اند) می توانستند حریفان خود ساخته شان را از صحنه به در کنند چه اتفاقی می افتاد، آیا همین افراد ، مدیری داشتند که برایش کار کنند و در مقابل غر بزنند و یا حتی مدیری کار بلدی داشتند که جلوی حماقتهای کاریشان را بگیرد؟!؟


زمانی که تلویزیون یک ایرانی را به عنوان افتخار آفرین در موضوعات مختلف نشان می دهد (دانش آموز المپیادی، مدیر برتر صنعتی، ورزشکار، مخترع، شرکت کننده در مسابقات تلویزیونی و ...) منظور کدام یک از طرفین است؟!؟
اصلاً این حضرات اهمیتی در چرخه مالی و علمی و فرهنگی و ... این مملکت دارند؟

Thursday, November 5, 2009

آزادی



چند هفته پیش بود که آقای رئیس جمهور "احمدی نژاد" اعلام کرد که آزادی در ایران نزدیک به مطلق است، ظاهراً پر بی راه هم این جوک را نساختند!:

در يك نظر سنجي از مردم دنيا سوالي پرسيده شد و نتيجه جالبي به دست آمد از اين قرار سوال : نظر خودتون رو راجع به راه حل كمبود غذا در ساير كشورها صادقانه بيان كنيد؟ و كسي جوابي نداد چون در آفريقا كسي نمي دانست غذا يعني چه؟ در آسيا كسي نمي دانست نظر يعني چه؟ در اروپاي شرقي كسي نمي دانست صادقانه يعني چه؟ در اروپاي غربي كسي نمي دانست كمبود يعني چه؟ در آمريكا كسي نمي دانست ساير كشورها يعني چه؟

ایشون مثل اینکه خبر نداشتن 13 آبان برای توسعه آزادی و البته .... موبایلها و اینترنت قطع شده و کل شهر توسط .... کنترل می شد ، اگر میدونستند حتماً میگفتن "آینجا آزادی کاملاً مطلقه"

این هم در تایید فرمایشت رئیس جمهور که نشون میده اینجا آزادی نزدیک به مطلق وجود داره و حتی تو اجازه داری خونت را اینجوری بسازی !!!